مادر؛ خیلی مردی
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۳۰۳۲۴
خبرگزاری فارس لرستان- پریسا قربانی نژاد، صدیقه برمایون از جمله بانوان سختکوش و با اراده لرستانی است که توانسته با وجود سختیها و مشکلات بسیار اما با تلاش به جایگاه اجتماعی خوبی برسد.
خانم برمایون که سالها پیش و به دلیل کلاهبرداری شوهر، مجبور به پرداخت مبالغ چکهای طلبکاران از طریق دستفروشی و رانندگی در جادههای کشور میشود، به گفته خودش امروز با امید داشتن به خدا توانسته روی پای خود بایستد و چندین زن بیسرپرست خانوار را نیز مشغول بکار کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی از انگیزه ادامه زندگی با تمام چالشها و مصائب از خانم برمایون میپرسم، امید داشتن به رحمت خداوند و همچنین دلگرمی وجود ۲ فرزند و تلاش برای ساختن آینده روشن برای آنها را عنوان میکند.
مادری که میگوید همیشه زندگیش پر از معجزه خداوند بوده و هست، برای همین بوده که هیچگاه دنده عقب روزگار را امتحان نکرده و از شروع دوباره نترسیده است.
با این بانوی پرتلاش لرستانی که هم در نقش مادری خوش درخشیده و هم توانسته با روی پا ایستادن، دست چند زن بی سرپرست مددجو را بگیرد و مشغول بکار کند گفتوگویی کردیم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
از زندگی شخصی خودتان اندکی برایمان بگویید، اوضاع زندگی قبل ازدواج بر وفق مراد بود؟
صدیقه برمایون هستم، متولد الیگودرز و ۴۱ سال سن دارم، ۴۱ سالهای که به اندازه یک آدم ۱۰۰ ساله زیسته و تجربه کسب کرده و سرد و گرم روزگار را بارها چشیده، اما همچنان با قدرت شگفتیهای زندگی را مینگرد.
در خانه پدری از نظر مادی در رفاه بودیم، شرایط زندگی برایمان از هر نظر فراهم بود و تا قبل ازدواج کار فعالیت درآمدزایی را نداشتم و تنها به فکر تحصیل و گذران زندگی با سرگرمیهای مورد علاقه خودم بودم.
ازدواج هم که کردم با اینکه شوهرم کارگری میکرد اما وضع زندگی بدی نداشتیم، در بروجرد ساکن شدیم و خداوند ۲ فرزند را به ما عطا کرد.
چطور شد که جدایی از همسر را برای ادامه زندگی انتخاب کردید؟ تنها زندگی کردن با 2 بچه آن هم برای یک زن مشکل نیست؟
اوائل زندگیمان خوب بود و بدون مشکل میگذشت، شوهرم کارگری میکرد و من هم برای اینکه کمک خرجی و البته سرگرم باشم مغازه لباس فروشی زدم.
پس از مدتی و با فروش اجناس سرمایهای دستم آمد و شروع کردم به صورت چکی خانه و زمین خریدن، تنها عیب کارم این بود که با اعتماد و اطمینان آنها را به نام همسرم کردم.
سال ۹۳ و با رجوع طلبکاران به درب خانه متوجه شدم که همسرم همه را بالا کشیده و من ماندهام با ۱۰۰ میلیون چک برگشتی و سفته پاس نشده که باید نقدشان میکردم، این ماجراها باعث شد که از همسرم جدا شوم.
بعد از طلاق خیلیها میگفتند تو هنوز جوانی و میتوانی دوباره ازدواج کنی، حضانت بچهها را بر عهده نگیر، اما آنها تنها دلخوشی من در زندگی بودند، برای همین با بچهها از بروجرد راهی الیگودرز شدم.
طلب مردم را چگونه پرداخت کردید؟
با اینکه برچسب کلاهبرداری را به من زده بودند و بزرگترین ضربه شاید به یک زن آبرودار همین باشد، اما طلب مردم را به سختی توانستم کم کم پرداخت کنم، قبل اینکه به الیگودرز برگردم، در مسیر بروجرد به تهران و دیگر شهرها مسافرکشی میکردم.
اگرچه برایم سخت بود بچههای کوچکم را تنها بگذارم، اما به اجبار آنها را نزد همسایه گذاشته و راهی شهرها میشدم. مدتی هم در هفته بازار شهرهای مختلف دستفروشی میکردم تا اینکه راهی الیگودرز شدم.
در الیگودرز مغرورتر از آن بودم که سر بار خانوادهام شوم، ماشینی که داشتم را فروختم نصفش را سرمایه لباس فروشی و نیم دیگرش را خرج رهن خانه کردم.
طلبکاران آدرس خانهام را پیدا کرده و هر روز به درب خانه و مغازه مراجعه میکردند، برخیها وقتی دیدند دست تنها خرج یک زندگی را میدهم از پولشان گذشتند، اما یک سری دیگر طلبشان را میخواستند. در نهایت از طلبکارها مهلت خواسته و بعد ۵ سال توانستم بدهیها را پرداخت کنم.
ادامه زندگی پس از طی این دوران سخت چگونه بود؟
شبانهروز کار کردم تا توانستم با سرمایه نه چندان زیادی اولین فست فودی الیگودرز را بزنم، برای کمک چند زن که اتفاقا سرپرست خانواده هم بودند را بکار گرفتم و همگی مشغول فعالیت شدیم.
یکسالی از کار در مغازه ساندویچی میگذشت که شروع کردم به پس انداز کردن، اما در یک شب و به واسطه یک اتفاق تلخ مغازه آتش گرفت و همه سرمایهام دود و به معنای واقعی صفر شدم.
زندگی هر بار چهره جدیدش را به من نشان میداد اما من همیشه به رحمت خداوند امید داشتم، شاید باورتان نشود، اما لحظات سختی در زندگی پیش آمده که اگر حضور و معجزه خدا نبود، شاید امروز اثری از صدیقه برمایون نبود.
با کمک دوست و آشنا مغازه دیگری کرایه کرده و کار فست فودی را با همان بانوهای سرپرست خانوار ادامه دادیم، کارمان خیلی رونق گرفته بود تا اینکه کرونا شد و ما هم کمک کم ورشکسته. در نهایت مجبور شدم هر چه داشتم را نصف قیمت فروخته تا امرار معاش کنم.
امروز و با گذشت این روزگار تلخ و سخت اما رستوران شما زبانزد مردم شهر شده و کار و کاسبیتان گرفته است.
گفتنش شاید راحت باشد، اما برای یک زن و به ویژه مادر طی کردن چنین سختیهایی بسیار دشوار و آزار دهنده است.
در مقطعی که به خاطر این شرایط افسردگی گرفته بودم، باید مراقب بچههایم میبودم که حال روحی من روی کیفیت زندگی آنها تاثیر نگذارد.
با لطف خداوند و حمایت کمیته امداد و محبت دوستان و آشنایان توانستم یک رستوران در الیگودرز بزنم و ۱۰ خانم سرپرست خانوار را نیز مشغول بکار کنم.
با وجود گذران سخت، انگیزه شما برای ادامه زندگی چیست؟
من یک پسر و یک دختر دارم که آن مقطع امیدشان به من بود، برای همین نباید اجازه میدادم زندگی من را از پای درآورده و خانهنشینم کند، بدون تردید امید به خداوند و ساختن آینده خوب برای بچههایم من را سرپا نگه داشت. امروز دخترم برای پزشکی میخواند و پسرم کلاس هشتم است.
من همیشه خداوند را در تک تک لحظاتم داشته و دارم و زندگیم را بارها و بارها معجزه خداوند نجات داده، به مو رسیده و صفر شدم اما هیچ گاه از رحمت الهی ناامید نشدم.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: ادامه زندگی بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۳۰۳۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کوهها هم ترک برمیدارند!
زندگی مشترک آغاز تجربهای جدید است. زوجهای جوان وارد فضایی میشوند که قبل از این تجربهاش نکردهاند. به همین دلیل هم ممکن است در مقطعی از زندگی به ویژه مراحل اولیه آن، اختلافاتی باهم پیدا کنند. در این شرایط هیچ چیز به اندازه شناخت اخلاق و درک طرف مقابل به دادمان نخواهد رسید.
در گزارش پیشین برای بهتر درک شدن خانمها توسط آقایان چند نکته ساده، اما مهم آوردهایم. این بار، اما قرار است چند نکته برای خانمهای عزیز بگوییم تا بیشتر ستونهای خانهشان را درک کنند و بیشتر هوایشان را داشته باشد.
همین اول کار برایتان یک حدیث از امام علی علیه السلام آوردهایم تا بدانید هوای همسر را داشتن چقدر ارزشمند است. ایشان میفرماید: «جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.»
*با کلمات شما همسرتان اورست را فتح میکند!
همسرتان تنها فردی است که قرار است تا آخر عمر در کنارش باشید، یعنی مهمترین فرد زندگیشما، بنابراین با زبان گرم و شیرین به همسرتان انرژی و نشاط هدیه کنید. همانقدر که باید شیرین زبانی کنید همانقدر هم باید از زبان تند و تیزتان خودداری کنید.
یک بانوی دلسوز مراقب گفتههایش هست و هنگامی که با همسرش صحبت میکند کلمات را با آرامش به زبان میآورد. وقتی همسرش با عصبانیت حرف میزند، او را با کلمات ملایم و عاشقانه خلع سلاح میکند.
«زهرا رستگار مقدم» کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق میگوید: «وقتی مردها احساسی شوند، فکر میکنند اورست را فتح کردند، با حرفهای زیبا بمب بارانشان کنید.
وقتی از احساسات خوبشان تعریف شود، بازدهی محبتشان چندین برابر میشود. اگر میبینید همسرتان روز بدی داشته و بدون دلیل قانع کنندهای دنبال دعواهای زناشویی میگردد، به او بگویید حق دارد که ناراحت و بیحوصله باشد. جمله «عزیزم حق با توست» یک روش ساده ولی بسیار مفید برای خلع سلاح طرف مقابل و پیشگیری از دعواهای زناشویی بیمعنی است. بعد از گفتن این جمله همسرتان حرفی برای گفتن ندارد و شما به طور کاملا نامحسوس حرف آخر را زدهاید.»
*منت گذاشتن ممنوع!
برخی از خانمها یک اخلاق بد دارند و آن منت گذاشتن است. به عنوان مثال هر روز به خاطر خرید جهیزیه، پختن شام و انجام کار منزل، نگهداری بچهها و ... بر سر همسرشان منت میگذارند. در حالی که این حرف ها، ناخواسته پایههای زندگیتان را سست میکند. هرگز زندگی را بر اساس منت گذاشتن پایهریزی نکنید، اینکار باعث میشود مرد از شما دوری کند و همان اتفاقی بدی که نباید بیفتد، برایتان رقم بخورد. فراموش نکنید زندگی زوجین یعنی اینکه «دیگه ما هر چی داریم به هر دو تعلق دارد» پس نگوییم این مال من است این مال توست...
*از رفتارهای مردانه پرهیز کنید
اصلیترین دلایل متمایل شدن یک مرد به یک خانم «زنانگی داشتن» اوست. از مدل راه رفتنتان تا نگاه کردن و لباس پوشیدنتان، همه اینها برای یک مرد مهم است و اگر هر کدام از اینها حالتی مردانه داشته باشد، اصلا خوشایند نیست. مردانه رفتار کردن باعث نمیشود یک مرد احساس راحتی بیشتری پیدا کند و کاملا برعکس جواب میدهد.
*وقتی کوهها ترک برمیدارند!
خانم عزیز هرگز به شوهرتان اهانت نکنید و او را سرزنش نکنید، بلکه برعکس نهایت احترام را برایش قائل باشید و اعمال نیکش را تائید و او را تشویق کنید. وقتی همسرتان درمورد کار، دوستان یا موضوعی صحبت میکند، به او توجه کنید. این نشان میدهد به نگرانی، علایق و عقاید او احترام میگذارید. هیچ چیز بیش از این او را راضی و شاد نمیکند.
مردها مانند کوهی هستند که با بیاحترامی همسرشان تَرَک برمیدارند. رستگار مقدم میگوید: «خانمی که به همسرش احترام نمیگذارد و او را دست کم میگیرد، بدون شک خانهاش مثل جهنمی است که پرخاشگریها و ناسازگاریهای همسرش را با دستهای خودش به خانه آورده است.»
*دلربایی واقعی این است
امام صادق علیه السلام میفرماید: «بهترینِ زنان، زنی است که برای شوهرش خوشبو باشد.» زنی که برای همسرش خودش را آرایش و زیبا میکند. اما در هر چیزی توجه به افراط و تفریط مهم است و خانمی که همه کارها را رها کرده و فقط به پوشش و آرایش و عشوه و ناز کردن پرداخته این خانم دلربا نیست، بلکه نوعی تنبلی و فرار از مسئولیت است. خانمی دلربایی دارد که مدیریت زندگی و اهمیت دادن به ظاهر را با هم انجام دهد.
*همسرتان آدم آهنی نیست
جملهای که باید همواره ورد زبانتان باشد، تشکر از همسر است. وقتی همسرتان کارهای مردانهاش را انجام میدهد، پیش خودتان نگویید به وظیفهاش عمل کرده و نیازی به تشکر نیست. فکر نکنید مردتان به خاطر دستهای قوی و تواناییهای مردانهاش نیازی به شنیدن تشکر ندارد. در ازای هر قدمی که برای شما و زندگی مشترکتان برمیدارد، از او تشکر کنید. به او نشان دهید که متوجه هستید برای شما چه کارهایی انجام میدهد.
رستگارمقدم میگوید: «جملات سادهای مانند «ممنون که مرا صبحها تا ایستگاه اتوبوس میرسانی» و «متشکرم که با تمام خستگیات، خریدهای خانه را انجام میدهی»، برای او بسیار انرژی بخش خواهد بود. یا مثلا همسرتان با کلی خستگی از کار و فعالیت روزانه به خانه میرسد خانم محترم و با درایت؛ توقع نداشته باشید که همسرتان همه خستگیهایش را پشت در بگذارد. همسرتان آدم آهنی نیست، خانهای که شما بانوی آن هستید، بهترین مکان به آرامش رسیدن است، اجازه بدید کمی تجدید قوا کند بعد میتوانید مسائل و مشکلات خودتان را آن هم با سیاستهای خاصی برایش مطرح کنید.»
*مامان بازی ممنوع!
برخی از خانمها مثل بچهها دائما به مرد هرچیزی را گوشزد میکنند و مدام مثل یک مادر به همسرش «بُکن و نکن» میکند. مثلا زنگ میزند به همسرش، به او میگوید: «دخترمان داره تعطیل میشه، دم در مدرسهاش منتظرش نگذاریها، یا خانوم رفته مسافرت زنگ میزنه به مرد میگه ۹ شب یادت نره اشغال را دم در بزاری ها. یا به او میگوید یادت باشه بری حموم یا یادت باشه فلان کار را بکنی و…دقیقا مثل بچهها. درحالی که یک خانم با سیاست در رفتارهایش رعایت میکند که مادرِ شوهرش نباشد.
*سرزنش و سرکوفت؛ آفت زندگی
یکی از رفتارهای مخربی که اثرات زیانآور و جبرانناپذیری بر روابط بین همسران جوان به خصوص در دوران عقد دارد، سرزنش و تحقیر و خرد کردن شخصیت یکدیگر است: «صد بار گفتم این کار رو نکن، گوش نکردی حالا بکش، تو همینی دیگه، میدونستم این جوری میشه، بفرما اینم نتیجه هنر جنابعالی.»
کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق میگوید: «اگر همه ما میتوانستیم گاهی خود را به جای طرف مقابلمان بگذاریم، شاید خیلی از مشکلات و مسائل لاینحل زندگی هرگز اتفاق نمیافتاد. سرزنش و سرکوفت زدن به یکدیگر یکی از بزرگترین آفتهای زندگی زناشویی به شمار میرود.»
*این ۵ ویژگی از شما بهترین میسازد
از منظر امام رضا علیه السلام بهترین زن، پنج ویژگی دارد: «آسانگیر؛ نرمخو؛ موافق و همراه؛ هر وقت شوهرش خشمگین شود، خوابش نبرَد تا وقتی که شوهر از او رضایت پیدا کند؛ هر موقع شوهرش بیرون برود، از خانه و خانوادهاش در نبود او مراقبت کند. اینطور زنی، یکی از مأموران خداست و مأمور خدا ناامید نمیشود…»
در این گزارش چند نکته درگوشی برای خانمهای خانه آوردیم تا هرچند ناچیز در بهتر شدن زندگی کمکی کرده باشیم؛ این قبیل گزارشهای همسرانه را در ادامه بیشتر برایتان روایت میکنیم.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی